ما دو نوع رویکرد در روایت پیشرفت داریم:
یک روایت ما داریم روایت سوژه محور است : داستانها و قصهها و آن سوژههایی که در بحث پیشرفته است شما باید به آن مسلط شوید به عنوان یک روایتگر و بتوانید آنها را ارائه دهید. ما سعی کردیم در بحثهای مختلف چندین متخصص دانشمندان و آدمهای موفقی را که در این حوزهها پیشرفت هست در حوزه تجهیزات پزشکی، در حوزه موشکی در حوزه هستهای در حوزه سلامت اینها را در این چند روز دعوت کنیم و به صورت حضوری شما با آنها آشنا بشوید. روایتهای آنها را بشنوید و ببینید اما غیر از آن هم کلی کتاب مختلف و سوژههای مختلف نیز هست که حتماً شما باید آنها را مطالعه کنید و با مسلط باشید اینهایی را که بیان کردم بیشتر بحثهای محتوایی دوره است اما در کنار آن ما کارگاههایی را برای مهارت قصه گویی و داستان گویی هم قرار داریم. کتاب «تنها گریه کن» را چه کسانی خواندند؟ تقریزی که حضرت آقا به این کتاب زدند بینظیر است، یعنی هیچ نمونه دیگری ندارد که حضرت آقا اینقدر از روایت یک کتاب تعریف کرده باشد و حضرت آقا محتوای کتاب را تمجید کردند. اما روایت این کتاب که آقا میفرمایند همه چیز در این کتاب عالیست؛ روایت عالی؛ قدرت نگارش عالی؛ راوی عالی و این یک نکته ویژه است نویسنده این کتاب کیست؟ خانم اکرم اسلامی. کارگاه فردا ظهر انشالله با خانم اکرم اسلامی است و از ایشان خواستیم که بیایند و تجربهشان را در مورد روایتگری و داستانگویی بیان کنند و خیلی قرار نیست که موضوع کتابشان را اینجا بیان کنند.بلکه همین که ایشان چگونه روایت کردند؟ چه جوری قصه پردازی کردند؟ و داستانگویی دارند، این را خواستیم که در کارگاه بگویند. یا یک شب ما بحث زیبایی شناسی و هنر در روایت پیشرفت داریم. از جلسههایی هست که بعد از نماز مغرب و عشا برگزار خواهد شد. کارگاه مفصل آنجا داریم . چون ما یک پرسشنامهای را خدمت شما ارسال کردیم در حوزه محتوایی و اشرافتان به اطلاعات پیشرفت چقدر احساس نیاز میکنید؟ بحث مهارت چقدر احساس نیاز میکنید؟ متناسب با آن بازخوردی که ما داشتیم سعی کردیم که در این چند روز آنها را بگنجانیم خوب قاعدتاً مهمانها و افراد ویژه دیگر ای هم خواهند آمد مثلاً فردا مثلاً فردا صبح که روایت اصلی ما روایت قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران است. یکی از دانشمندان ویژه موشکی ما تشریف خواهند آورد پیشرفتهای موشکی را خواهند گفت و در کنار ایشان همسر شهید تهرانی مقدم فردا صبح در خدمت ایشان خواهیم بود، سعی کردیم که در کنار این روایتها آن روایتی که دکتر بذرافکن اشاره کردند یعنی روایت خانواده محور پیشرفت هم با دعوت از خانواده برخی از این عزیزان و کسانی که قهرمانان پیشرفت ما هستند داشته باشیم . این یک توضیح مختصری از آنچه این چند روز ما خدمت شما خواهیم بود حالا هر روز وبه تناسب هر برنامه توضیحات مفصلتر هم خدمت شما گفته خواهد شد.
سوال، برای اینکه دیگران به آمارهایی که ما از روایت پیشرفت اعلام میکنیم شک نکنند، چگونه باید عمل کنیم؟ در کتاب «کارنامه» جایی که آمارها اعلام شده است در پایین هر صفحه یک علامت کیو آر کد هست شما میتوانید در همان لحظه آن را بزنید و پیش بیشتر تهدید محسوب میشد و می گفتند: شما بدبختترین هستید، شما افسردهترین هستید، ایرانیها اینجوری هستند و… و جمهوری اسلامی 40 سال هست که همینطور رتبهاش پایین آمده و این ابتداً تهدید محسوب میشد؛ ما نگاهمان این بود و سوالی که مطرح کردیم این بود که آیا میشود از این تهدید به عنوان یک فرصت استفاده کرد یا خیر؟ از چه منظر؟ شما دیدید که یک عالم اهل شیعه و اهل سنت با هم بحث میکنند. آن عالم اهل شیعه می گوید که طبق فلان روایتی که در حدیث بخاری آمده، حقانیت حضرت علی علیه السلام را اثبات میکند. این به این معنا نیست که من کل کتابها و سندها و مراجع شما را قبول دارم، اعتراف کرده است به آن موضوع. لذا در بحث آمارهای جهانی رویکرد ما به آمارهای بینالمللی این است.
در ارائه افتتاحیه هم اشاره شد که ما دو نوع مواجهه با مخاطب داریم. یک مواجهه از طریق عقل و استدلال و دو مواجهه از طریق احساس، گفتیم که در مواجهه از طریق عقل و استدلال بهترین ابزاری که می شود از آن استفاده کرد ابزار آمارهای بین المللی هست . این ابزار مسئلهاش این است. هم مواجهه ما با آمارها از این نظر است که خیلی از سلیقهها و تفکرهای مختلف که شما با آنها وارد گفتگو شوید. در ساحت عقل و استدلال یعنی طرف میخواهد منطق بیاورد و استدلال کند وقتی با آن شخص وارد گفتگو شوید، آن شخص احتمالاً خیلی بیشتر از شما بانک جهانی و سازمان ملل و who را قبول دارد. اتفاقا ما نقد داریم به این افراد چون هیچ کدام از این شاخصها بر اساس الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت نیست و این را ما میدانیم که او نیامده بر اساس الگوی اسلامی ایران بگوید. قطعاً وضعیت ما با توجه به شاخصهای بومیمون خیلی بهتر از آن چیزی است که آنها میگویند از طرف دیگر اینها حتماً در پیوست استفاده از آمارها به مخاطبتان باید بگویید و توجه داشته باشید که اینها با استفاده از شاخصهای ایرانی اسلامی ما نیست و این آمارها توسط شاخصهای بومی ما نیست علاوه بر این، آمارهای بین المللی به این توجه نمیکند که کشور ما در 44 سال گذشته چقدر درگیر جنگ و تحریم بوده است . درگیر ترور بوده است، آنها موانع را حساب نمیکنند. یعنی اگر شما کارآمدی را منصفانه میخواهید ارزیابی کنید باید ببینید که آن کشور چه موانعی در پیش داشته است و توانسته بر آنها غلبه کند و این آمارها به این موارد کاری ندارد و اعلام میکند که این عدد شما در 40 سال پیش بوده است و این عدد هم مال اکنون است در فلان شاخص است . این موانع را هم در نظر نمیگیرد ولی با وجود تمام اینها ما میگوییم که بیایند بر اساس همین آمارهای بین المللی یعنی سازمان ملل بانک جهانی و who ، لگاتومی که مثلاً شما میگویید اولاً اینکه عمر آن کمتر از 20 سال است. یک موسسهای است که پشتیبانی آن را کاملاً صهیونیستها انجام میدهند و اعتبار جهانی هم ندارد . یعنی شما کمتر شنیدید که یک جای معتبر بیاد به لگاتوم مراجعه کنم .قطعاً میگوید یونسکو، بانک جهانی و سازمان ملل میگوید who و سازمان بهداشت جهانی برای آنها معمولا اینها اعتبار بیشتری دارند . اما حتی اگر آنها بحث لگاتوم را گفت باز موضوعی ندارد . من میخواهم بگویم از دنیایی که در آن آمار ها برای ما تهدید بود رسیدیم به اینکه میگویند سازمان ملل و بانک جهانی این را گفته است. او میگوید نه لگاتوم فلان حرف را زده است و این یک حرکت خیلی رو به جلو برای ماست که او مجبور شود به چنین سایتها ارجاع بدهد .
سوالی هست تا اینجا بفرمایید؟ چرا در آمارهای جهانی در مورد پیشرفت ما در مورد سواد چیزی اعلام نشده و فقط در مورد پیشرفتهای نظامی ما صحبت شده است. این یک بحث مفصلی است که به این پرداخته است، ولی سوال خیلی خوبیست که ما باید در ذهنمان آن را داشته باشیم که چرا آنقدری که ما در عینیت پیشرفت کردیم در ذهنیت جامعه مطرح نشده است و این پیشرفت حس نشده است سوال خیلی خوبی است . ولی نکاتی که ما می گویم همه در کنار هم میتواند این را بهبود ببخشد قطعا.
یکیی اش همین بحث آماری است که من در آنجا به صورت مفصل نحوه بد استفاده کردن از آمارها را گفتم . من اینجا راهها را میگویم. قطعاً یکی از بخشهایش بخش زیبایی شناسی و هنر است که کمتر از این ابزار ها استفاده کردیم. مواجهه حس و عاطفه را کمتر داشتیم حتی در عقل و استدلال هم گفتم بعضی وقتها کوتاهی داشتیم. اینها ضعفهای ماست که باید جبران کنیم.
از آن طرف هم ما دشمنی داریم که حضرت آقا فرمودند در بیانیه گام دوم انقلاب که ما در محاصره تبلیغاتی هستیم یعنی همانطوری که یک روزی آبادان در حصر بود امروز اذهان جامعه ایرانی در حصر تبلیغاتی است پیام شما به مخاطب به سختی به آن میرسد از طرفی دشمن دارد بمباران اطلاعاتی میکند، مخاطب شما را.
این را نباید اصلاً دست کم بگیریم که چند هزار خبر روزانه به مخاطب دیکته میشود بمباران می شود، دروغها تحریفها اما آن طرف را هم داریم؛ که ما باید هر دوی آنها را داشته باشیم و بتوانیم برای غلبه به آن باید حتما یک فکر جدی از این طرف باید صورت بگیرد ولی فعلاً میپردازیم به این طرف که ما باید چه کاری در این زمینه انجام بدهیم. یک نکته خیلی مهم این را توجه داشته باشید همیشه مسئله جمهوری اسلامی است؛ یعنی امکان ندارد که شما یک شبههای را برطرف کنید و شبهه دیگری نیاید و به سراغ مسئله دیگر نرود. به خاطر این یک راهکاری هم داریم و من مستقیم چون سوالهای شما بیشتر در مورد آمارها بود به این اسلاید که در مورد آمارهاست آمدم که آن را من به صورت مفصل توضیح بدهم و همین را بگوییم کافیست و تمرکز را باید بر روی این مسئله گذاشت. یک فرمولی داریم به اسم فرمول «تمام» که این گرفته شده است از حرف اول این چهار بخشی که من میخواهم در مورد آنها صحبت کنم . اینها را گذاشتم که اگر خواستین در ذهن خودتان مرور کنید که چگونه با مخاطب در مواجهه با بحثهای گوناگون با همه آن مقدمههایی که گفتم باید مشرف بشوید به حکومت جمهوری اسلامی ایران، به پهلوی و غرب به ویژه آمریکا. اشرافی داشته باشید ولو نسبی.
در یک مسئله خاص حتی اگر شده است. ولی این چند تا را حتماً باید رعایت کنید و توجه کنید این چند نکته را. من خدمت شما عرض کنم. احتمالاً شبهه ها و گرههای ذهنی را برطرف می کند. باز در ذیل اینها اگر سوالی بود مطرح کنید .
اولی :«توجه به تنوع مخاطب»: این را باید اول توجه داشته باشید یعنی چه؟ طرف رفته در یک مدرسهای ارائه دهد. من رفتم دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران را بگویم و این پیش آمده است و آمده به ما گفته است رفتم ارائه دادم سخنرانی کردم 45 دقیقه 50 دقیقه و آخرش یک نفر گفت این چه وضعی است؟ پراید قوطی کبریت است و ارابه مرگ است. بعد خیلیا برای اون دست زدند بعد برگشته بود؛ ناامید. که من دیگر نمیروم 40 دقیقه سخنرانی کردم و آخرشم این شد. یا همین هفته پیش یک دوره مجازی داشتیم یک خانمی آمد و گفت: من در جمع اقوام شروع کردم به صحبت کردن و گفتند که این چه وضعی است و آن طرف حرف خودش را میزند و این تنوع مخاطب را اگربه آن توجه نکنید، ممکن است یک یاس و ناامیدی در شمایی که روایت پیشرفت میکنید به وجود بیاورد. تنوع مخاطب یعنی چه؟ شما در یک جمعی مثلاً در کلاس درس در یک مدرسه و کلاس درس به شما میگویند که بیایید شما ارائه دهید، طیفهای مختلفی از مخاطب در این کلاس نشسته است یک عده از آنها معاند هستند، معاند جمهوری اسلامی هستند، معاند جمهوری اسلامی حرفش و موضعش باید در جمع تحقیر شود . همین کافی است به چه معناست من داشتم در جمعی ارائه میدادم و در مورد پیشرفتهای علمی جمهوری اسلامی میگفتم. بر اساس آمارها و سایتهای بینالمللی، همین فضا یک دانشجو بلند شد و گفت چرا فقط شما رفتید فلان سایت را بیرون آوردید که فقط که میگویید جمهوری اسلامی پیشرفت کرده است چرا سایتهای دیگر را نمیآید بگویید چرا موسسات دیگر ای که علم را بررسی میکنند را نمیخواهید بگویید ؟ من به او گفتم شما بگو . فکر نمیکرد که من این پاسخ را به او بدهم . و گفتم شما یکی بگو .گفت نه ! من حالا من… گفتم :نه حالا شما که دارید میگویید، بگویید من اینجا اینترنت دارم به شما وصل میکنم شما هم استفاده کنید. بعد این بنده خدا ناراحت شد چون که همینجور یک حرفی زده بود بعد از کلاس آمده بود و میگفت که چرا این کارو کردید ما در این کلاس یک ابهتی داشتیم .
ما به شخصیت فرد کاری نداریم ولی این حرف باید تحقیر شود. این حرف باید زده بشود این حرف برای مخاطب معاند است.
یک مخاطب شما دارید در آن جمع که مخالف جمهوری اسلامی است، این را دقت کنید که یک مخالف جمهوری اسلامی با یک ساعت صحبت شما نظرش تغییر نخواهد کرد، او نظرات و اعتقاداتش یک ساعته به وجود نیامده که شما بخواهید با یک ساعت سخنرانی آنها را تغییر دهید. آنقدر حرف انباشت داشته کلی رسانه اطرافیان تا اینکه ایشان را به اینجا رساندند، شما اگر ارائهتان توانسته باشد؛ که اگر دقیق بگویید؛ منطقی و مستدل و درست بگویید؛ حتماً این اتفاق خواهد افتاد. با توجه به اینکه شما با اخلاص دارید میروید و دارید برای خدا این کار را انجام میدهید، اثر آن قطعی است. اثری که ارائه شما دارد این است که یک تلنگری یک تردیدی ولو اندک در ذهن او ایجاد شود. وقتی این تردید ایجاد شود به این معنا نیست که بعد از کلاس بگوید آفرین تو درست گفتی من چقدر اشتباه میکردم، این 10 سال این 20 سال به هیچ وجه این چنین نیست حتی هرچه اثر حرف شما بیشتر باشد، پرخاشگری او نیز بیشتر میشود. یعنی مثل کسی که شما رفتید به اعتقادات که تا حالا با آن داشته یه مشت محکم زده باشید، او سریع واکنش نشان میدهد و نمی آید بگوید که شما همه آنها را درست گفتید، این واکنش آنها نشان دهنده این است که شما تلنگر خود را زدید و میخواهم بگویم که این هم یک نشانه اثر است که شما قاعدتاً را هم نمیبینید یک مخاطب وجود دارد که به اصطلاح خاکستری است . این باز میتوانید حرفهای شما، تمایل او را به سمت خودتان بیشتر کند، یک مخاطبی وجود دارد که مخاطب حزباللهی است . من میگویم اگر شما بتوانید در ارائه خودتان فقط اتفاقی را که الان میگویم بتوانید رقم بزنید برای مخاطب حزباللهی کافیست .
مخاطب حزب اللهی بعد از ارائه شما لکنت زبانیاش کمتر میشود. یقین قلبی اش بیشتر میشود؛ همین کافی است و این را شما دست کم نگیرید که رفتین در یک کلاس درس 5 تا 6 تا 7 تا بچه حزباللهی آنجا هست و این را اصلاً دست کم نگیرید شما فردا نیستید اینها محکمتر حرف میزنند با یقین قلبی بیشتری حرف میزنند میگویند آقا پس ما بحث میکردیم دعوا میکردیم، پس اینا همه درسته .همین که این اتفاق بیفتد است یک اثر ویژه است ولو اینکه همه آنها اتفاق نیفتد که من قبلاً گفتم .
من میگویم در تمام این طیف این اثرگذاری قطعی است و این را من بر اساس تجربههایی که در چند سال اخیر در جمعهای مختلف و سلیقههای مختلف حضور داشتم میگویم . مطمئن باشید این اتفاق میافتد.
پس این شد مورد اول یعنی توجه به تنوع مخاطب .
مورد دوم: «محدوده» این یعنی چه؟ طرف رفته بود گفته بود که من آمدم به شبهات شما در مورد جمهوری اسلامی پاسخ بدهم من گفته بود که خوب حالا شبهه شما چیست؟ وضع معیشتی؟ وضع اقتصادی؟ شروع کرد صحبت کردن، گفت ببینید بحث وضع اقتصادی این است، وضع معیشتی این، بعد یک نفر بلند میشود میگوید آقا این چه وضع بورس است؟ پدر من هرچی پول داشت جمع کرد ریخت در بورس بعد بورس نابود شد
بعد در ادامه این بنده خدا با مشکل روبرو شد و نتوانست که سخنرانی خودش را ادامه دهد . ببینید یک نکته را من به شما تاکید کنم، اکثر ما در طول روز در بحثهایمان این اشتباه را میکنیم و ما نمیگوییم که میخواهیم به همه شبهات پاسخ بگوییم، ولی یک جوری میکنیم که قاعدتاً این اتفاق خودش میافتد .حتماً سعی کنید که چه در یک جمع خانوادگی باشد، در دانشگاه باشد، به صورت مجازی یا حضوری، در مدرسه باشد یا در هر جمعی که خواستیم ورود کنیم و صحبت کنید حتماً برای بحثتان محدوده تعیین کنید این خیلی مهم است ایشان میگویند، که مثلاً آقا چرا ارزش پول ملی فلان طور است من خودم چون این را خیلی امتحان کردم ، خیلی خوب است و هر جایی وارد بحث میخواهم بشوم اعلام میکنم که محدوده بحث من فلان چیز است؛ مثلاً من میگویم که عمده بحث من این است که من کارآمدی جمهوری اسلامی ایران را در در مقابل دوره پهلوی آن هم طبق آمارهای بینالمللی نه مبتنی بر آمارهای داخلی کشور در مقیاس جهانی، حاضرم با شما صحبت کنم و با هم بحث کنیم. وقتی وارد بحث میشوی صرفا بر اساس تخصص نیست یک روزی ما به این رسیدیم که ما باید وقتی وارد بحث میشیم روایتمان روایت کلان باشد،اگر ببینید وارد شبهات بشوید، شبهات پایانی ندارد، پس گفتیم چیکار کنیم؟ در یک محل مثلاً امام جمعه فلان حرف را زده است، اینها هیچ کدام تمام نمیشوند . ما میگوییم که کل بسته جمهوری اسلامی با تمام رئیس جمهورهایش از رئیسی، روحانی، احمدی نژاد تا غیره با تمام مدیران خوب و بدش با تمام نقاط قوت و ضعفش ببینید، دیگر وارد جزئیات نمیشویم؛ به این دلیل این را انتخاب کردیم و این را در مورد کارآمدی بسته جمهوری اسلامی ایران حاضریم بحث کنیم . حاضریم دفاع کنیم دلیل اینکه ما رفتیم سراغش این بود که این مسئله تخصص پسینی بود پیشینیاش این بود که چگونه و چه مدلی میشود وارد بحث شد که دیگر جزئیات وارد نشود .
چون خیلی ها به ما میگویند، که برای ما کلاسی بگذارید کلاس رفع شبهات . اما مگه ما 5 تا شبهه داریم یا چهار تا شبهه داریم که بشود آن را برگزار کرد؟ باید یک الگوی کلانی داشت که با آن دیگر ما درگیر جزئیات نشویم حالا در مورد اقتصاد هم من وارد میشوم میگویم . پس این مسئله دوم یعنی اینکه برای بحثتون حتماً محدوده مشخص کنید .
نکته سوم که نکته بسیار بسیار مهمی است«استفاده درست از ابزارهای آمارهای بین المللی در روایت پیشرفت»: استفاده درست از ابزار آمارهای بینالمللی در پیشرفت کشور یعنی چه؟ من یک مثال میزنم یه نفر میاید میگوید که در زمان پهلوی و قبل از انقلاب اسلامی درصد سواد زنان در پایان حکومت پهلوی درصد زنان باسواد بالای 15 سال چقدر بوده است؟ 24 درصد الان چقدر شده 85 درصد. ببینید ما چقدر سواد را زیاد کردیم. چقدر رشد باسوادی چقدر از مسائل آموزشی پیشرفت کردیم. چه اشکالی به آن وارد است ؟خوب میگوید که همه کشورهای دنیا پیشرفت کردند همه باسواد شدند و این نکته را باید دقت کنید که چرا نمیپذیرند بعضاً این نکتهای که میخواهم بگویم خیلی اشتباه رایجی است . فکر نکنید که یک عده هستند که این اشتباه را انجام میدهند این خیلی متداول است من آن را متعدد دیدم و یک نکته دیگر بگویم که خیلیها که وارد کمیت در پیشرفت نمیشوند، من رصد کردم کسانی که در حوزه روایت پیشرفت صحبت میکنند ما خیلی مردم را باسواد کردیم ما خیلی جاده کشیدیم سلامت را هم که بهتر کردیم و زیرساختهای زیادی را فراهم کردیم . این روایت روایت کیفی است این روایت خیلی به درد نمیخورد، حالا طرف خیلی مرام بگذارد و یکم جلو بیاید میاد به طرف روایت کمی می آید. روی عدد حالا که آمده روی روایت کمی ولی غالباً باز از همین جنس است. که باز این نسبت به کمی خیلی کم است. اکثراً کیفی میگویند . حالا که میخواهد بیاد در مورد کمیت صحبت کند میگوید 24 درصد شده 85 درصد یک نکته را اینجا هم داشته باشید، قبل از اینکه شبه را برطرف کنیم، توی این کتاب کارنامه منتشر نشده که مطالعه کردیم، فصلهای مختلفش را شاید بیش از 150 شاخص در حوزههای مختلف در آن وجود داشته باشد. من این را به شما بگویم به نظر من 5 موردش را شما مسلط باشید کافی است. 5 تایی هم که گفتم تازه خیلی زیاد گفتم، ولی واقعا آن پنج تا را مسلط باشید مسلط باشید یعنی چه؟ یعنی رفتید توی یک جلسهای خواستید ارائه بدهید، قبلش حتماً آن کد کیو آر کد رو استفاده کرده باشید. ببینید آن سایت را و آن نمودار را. کشورها را خودتان انتخاب کنید سالها را تغییر بدهید. کامل باید توی مشت شما باشد، آن سایت . این دیگر کمال استناد دهی است. دیگر از این بالاتر نداریم . بهترش این است که شما همان موقع بتوانید وصل بشوید و بگویید، همین الان برویم بانک سایت جهانی و این موضوع را چک کنیم که آن را به یک حد قابل توجهی از باور برسانیم .
حالا برویم سراغ شبهه ها، گفتیم که مثال اینها را زیاد میگویند؛ مثلاً میگویند که هزار کیلومتر جاده داشتیم شده 10 هزار کیلومترخیلی از این مثالها زیاد است. اینها همه این شبهه با هم وارد میشود که دنیا پیشرفت کرده علم جلو رفته و خب اگر پهلوی هم بود تعداد باسوادها زیاد میشد، برای این گفتیم باید چیکار کنیم . ما باید ایران زمان پهلوی را با میانگین کشورهای عربی کشورهای خاورمیانه و میانگین جهانی مقایسه کنیم .ایران امروز را هم با تمام اینها مقایسه کنیم من اینها را بارها میگویم با کسانی که کاملاً معاند هستند؛ مثلاً پیش آمده که در یک سخنرانی یک نفر گفته که چرا کشورهای عربی را نمیگویم که فلان کشور چطور بوده و الان بهتر شده، ولی وقتی این استدلال را میگویم، از آن نقطه مقایسه نکنیم و بیایم ایران زمان پهلوی را با دنیا مقایسه کنیم ایران امروز را هم با دنیا مقایسه کنیم این استدلال را می گویم بارها پیش آمده که حتی معاند هم آن را قبول دارد. حالا ممکن هست که وقتی وارد بحث می شوید، قاعدتاً بعضی ها را نپذیرد، چالش کند و بحث کند. آنن نکته دیگری است که خیلی هم طبیعی است اما از نظر نوع استدلال میخواهم بگویم. آن چند نوع روایتی که باید باشد را خدمتتان میخواهم بگویم. این نکته نکتهای که بحث شما را جلو میبرد. خب او منطق شما رو قبول دارد، وقتی او این چهارچوب را قبول دارد و او این منطق را قبول دارد شما خیلی راحتتر میتوانید با او بحث کنید . این خیلی زیاد پیش آمده بود .
ما نمایشگاه کتاب بودیم، از سلیقههای مختلف می آمدند و میگفتند که در بحث علم و فناوری ایران چه جور هست؟ گفتم خب شما بیاین ما یک جایی با همدیگر به یک تفاهمی برسیم، اینکه شما بر چه اساسی این را میگویید؟ من که نمیتوانم بگویم که حس من این است که ایران پیشرفت کرده و شما بگویید که حس من این است که ایران پیشرفت نکرده؛ حس من و تو که مهم نیست . باید یک جایی را مورد استناد قرار بدهیم، مرجع قرار بدهیم تازه آنجایی که ما پذیرفتیم مرجع قرار بدهیم، آمارهای جهانی است که ما شاخصهایش را بررسی کنیم چه چیزهایی می سنجند. چطور ارزیابی میکنند . چون اینها بضیهایشان که قطعاً دشمن ما هستند و هم اینکه دوستی با ما ندارند. همین الان هم با وجود اینکه استفاده از آمارها زیاد شده خیلی در فضای عمومی کشور حتی بر اساس همین آمارها وضعیت جمهوری اسلامی اینگونه است کم دیده میشود .حتی ازآن طرفش ما وقتی« ایران 20 » را کار میکردیم دیدیم که متعدد شاخصهای جهانی وجود دارد که آمریکا و کشورهای غربی هم جز 20 کشور اول دنیا هستند. ولی این شاخصها شاخصهای منفی است اسم آن کار را گذاشتیم آمریکا منفی 20، حالا فرصت نیست حالا کلیپهایی ما داریم که مثلاً خبرنگار رفته در اصفهان از توریستهای خارجی پرسیده به نظرتون این رتبه کدام کشور است این کشور 5 درصد از زنان دنیا را دارد ولی 33 درصد از زنان این کشور در زندان هستند. این کدام کشور است میگویند خب احتمالاً کانادا میتواند باشد برزیل باشد از مردم میپرسد از توریست ها میپرسد آمار تامسون رویترز، این کشور جز 10 کشور خطرناک برای زنان است میگوید که این همه اش برای یک کشوراست، این کشور در حوزه سقط جنین هم رتبه دوم را دارد؛ این کشور در سرقت وضعیت اینگونه دارد، در خشونت این وضعیت را دارد، در سلامت، در سرطان، آمارهای جهانی را می گوید؛ میگوید احتمالاً ایران است، که اینقدر رتبه منفی کنار هم دارد. میخواهم این نکته را بگویم، که حتی آن شخصی هم که توریست هست خیلی تعجب میکند که وقتی پاسخ می دهند، آمریکاست یا افراد دیگر ای که آنجا بودند و اینجا هستند؛ راهش این است که با بخشهای مختلف مقایسه کنیم؛ همین 24 درصدی که عرض کردم که این 24 درصد 85 درصد، این یعنی کمتر از میانگین کشورهای عربی، یعنی کمتر از میانگین خاورمیانه و کمتر از میانگین جهانی این 24 درصد یعنی ما بی سوادتر از کشورهای عربی بودیم، در حوزه زنان یعنی از کشوری مثل هائیتی و سوریه وضعیت سواد زنان در ایران بدتر بوده است این را حتماً باید بگوییم، حتی یک گام از این بالاتر، این که توجه کنید یه گام بالاتر ما در این کتاب آوردیم که از سال 1976 تا 2018 در این 40 سال گذشته هیچ حکومتی در دنیا به اندازه جمهوری اسلامی ایران زنان را با سواد نکرده است. باز یک گام رفتیم جلو نه تنها این پیشرفت شبیه پیشرفت کشورهای دیگر نیست بلکه پیشرفت جمهوری اسلامی ایران چندین برابر نرخ جهانی بوده است و حتی میگویم که نرخ رشد آن جمهوری اسلامی رتبه اول را دارد . این در مورد بخشهای مختلف هست، امید به زندگی که حتماً مطالعه کردید. در مورد اقتصاد هم بگوییم در قسمت رفاه کتاب «کارنامه منتشر نشده» ما آمدیم به شاخصهای پرداختیم که کاملا منطبق بر سفره و معیشت مردم است؛ اینکه ارزش پول اینجوری هست و کلا شاخصهایی که گفته میشود و حتی موقعی که ما گفتیم مثلاً در جیپیتی ما رتبه کشور اول دنیا هستیم یا بیست و دوم هستیم سریع این را مطرح میکردم و میگفتند که این چه ربطی به سفره و معشیت مردم داره لذا آمدیم در این کار با همین مدل آمدیم گفتیم شما می گویید از نظر اقتصاد بررسی کنیم در قبل از انقلاب اسلامی اقتصاد یعنی چی ؟چقدر مردم پروتئین مصرف میکردند؟ سوء تغذیه در بین مردم چقدر بوده است؟ چقدر مردم میوه مصرف میکردند؟ چقدر مردم ماهی مصرف میکردند؟ همه اینها آمار دارد . اینها عدد دارد. اینها را باز ما نمیگوییم سازمانهای جهانی میگویند این البته یک نحوه مواجهه هست که در اقتصاد آن فصلی که فصل رفاه و معیشت است رو بهش مسلط بشوید. نزدیک 7 تا یا 8 تا شاخص مختلف که باز مقایسه شده است. قبلاً را با کشورهای مختلف دنیا مثلاً در مصرف میوه ببینید شما در سال 1357 سرانه مصرف میوه در ایران 67 در عراق 73 هست در عربستان 128 ترکیه 128 2019 و 1398 و در امروز و این را دقت کنید که با سوال میکنند چرا اینجا سال 1398 آمد و سال 1400 نیست و 1401 و 1402 نیامده است. این آخرین به روز رسانی است که آن سایت وآن سازمان انجام داده است، قاعدتاً به خاطر نوع آمار گیری که آنها انجام میدهند یک تغییرات دو سه سالهای یا بیشتر و نحوه ارزیابی آمارها هست. از این منظر هست که بعضی وقتها از هم جدا میشوند. یک سوال چرا وقتی ما این آمارها را میدیم قبول نمیکنند و اعلام میکنند که مثلاً ما در مقابل کشوری مثل عربستان و یا قطر کشور بدبختی هستیم از نظر بصری.
این دیگر از طریق استدلال نیست دیگر آقای دکتر فیاض استاد دانشگاه میگوید من رفتم امارات رو دیدم میگوید امارات را فقط شما دبی را میبینید، کلی جاهای خراب دارد که مثل 300 تا 400 سال پیش دارند زندگی میکنند یا حتی توی آمریکا هم مثال زده است که ایالتهای مختلف و بخشهای مختلفش ؛ میخواهم بگویم که این استدلال منطقی نیست که من رفتم دیدم اینجوری بوده است . حتی کره شمالی دکتر فیاض میگوید که من به دانشجوهایی که از کره جنوبی در کلاس هستند که شما کره شمالی را اینجور نشان میدهید که شما مثالش را در کره جنوبی ندارید، لذا بر اساس حسیات و اینکه من اینجوری دیدم وآن جوری دیده ام، در ساحت عقل و استدلال نیست. البته این را هم بگویم که ما وقتی میگوییم کشورهای عربی مثلاً همان دبی که شما دیدید هم در میانگین ما هست. بعد وقتی که شما استدلال کلانش را می آورید قاعدتاً همه اینها اثرش را روی آن گذاشته است. البته این را الان می گویم ما در ساحت مواجهه عقل و استدلال هستیم. عرض کردم که حتماً یکی به فیلم و سریال مسلط بشوید. گفتیم 4 فیلم را ببینید که دیدید دیگر دلیلش هم گفتیم که بحث استعمار و استعماری که تا به امروز آمریکا از طریق خود تحمیلی انجام میدهد با فیلم و سریال است . گفتیم مسلط بشوید و 4 تا نمونه گفتیم دو تا هم که مال خود آمریکا بود که آمریکا خودش را چطوری نشان می دهد دو نمونه دیگر که مال کشورهای دیگر بود که آمریکا بقیه را چگونه نشون میدهد و آنی که از خودش خود تحقیری نشون بدهد آمریکا به آن فیلم جایزه میدهد . ساحت دیگری که شما میگویید حس و عاطفه است. شما باید آنجا هم کار کنید؛ شبههای که شما میگویید فقط با حرف من رفع نمیشود در ساحت حس و عاطفه گفتیم که بهترین ابزار چیست؟ قصهگویی . قصهگویی؛ داستان گویی و روایت، جنسش جنس حس و عاطفه است در قصه دیگر باید جزئیات را اعلام کنید. در عقل و استدلال ما آمدیم و برش کلان زدیم داریم روایت کلان میکنیم جهانی داریم مقایسه میکنیم ایران را در دو بازه زمانی در سطح جهان مقایسه میکنند و وارد جزئیات نشوید، وارد اینکه چه حسی داری نشوید، اما در ساحت حس و عاطفه تماماً ما با جزئیات کار داریم جزئیات بسیار ضعیف را باید با نگاه هنرمندانه بتوانیم از طریق داستان و قصه بگوییم چون داستان و قصه است که نکتهای را در ذهن تثبیت میکند.
مثال زدم بارها میگویند رضا خان روحت شاد! بعد از او می پرسند که آقا شما بر چه اساسی این تصویر بزرگ را و این تصویر پهلوی و از رضاخان چگونه در ذهن تو تصویر شده ؟ می گوید او فلان پادگان رفت و اینجوری شد، فلان جا پلی رو ساخته، این کارو انجام داده، اینها چی هست؟ اینها قصه است این قصه ساده است این قصه تکرار پذیر است ببینید تکرار پذیری خیلی مهم است. آمارها و استدلالها راحت قابل انتقال نیست به هر حال باید بحث کرد. باید عمیق شد در آن؛ اما قصه و داستان این ویژگی را دارند که بسیار تکرارپذیر هستند و به راحتی منتقل میشوند الان شما توی کتاب روایت قرن که دست همه شما هست که اصلاً اصل این کتاب توی این فضا بود این کارنامه منتشر نشده که عرض کردم فایلش را دادم به شما. . این مواجه اول مواجهه از طریق عقل و استدلال با ابزارها و آمارهای بین المللی. البته روایت درست آمارها کتاب «روایت قرن» در 100 سال اخیر ما قصهها و داستانها را درآوردیم حالا ما باید بیایم به داستان به قصه به سوژه مسلط بشویم که بتوانیم در هر ارائهای حتماً و هر جایی که رفتیم صحبت کنیم و ارائه بدهید حتماً قصه بگویید حتماً داستان بگویید دقت کردید من مثلاً در همین چهار بخش هر سه تایی را که خواستم بگویم سعی کردم یک قصه بگویم یه داستان بگویم، اینکه من یک جایی بودم یک نفر این کار را انجام داد. حس گرفتن شما کاملا متفاوت می شود، اثرگذاری داستان: بهترین ابزار تثبیت تصویر در ذهن قصه و داستان است.
از طرف دیگر ارائه شما و بحث شما را جذابیت و سرگرمیش را هم خیلی خیلی بالاتر میبرد. ولی عرض کردم که توی ساعت حس و عاطفه است. در عقل و استدلال محدوده تعیین کردن را مثال زدم چقدر داریم از اینجا لطمه میخوریم استفاده درست از ابزارها و آمارهای بین المللی که من چند تایش را مثال زدم عرض کردم در سلامت، در معیشت، در علم و فناوری هم همین است. در بخش نظامی مان کتاب کارنامه یک رویکرد ویژه از قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ما آوردیم که جمهوری اسلامی جز کشورهایی هست که به نسبت جمعیت کمترین هزینه را در بخش نظامی میکند. در 40 کشوری که واردات سلاح دارند جمهوری اسلامی ایران جز این 40 کشور نیست یعنی کشوری است که متکی به قدرتهای خودش است و از آن طرف جز قدرتمندترین کشورهای دنیا از نظر سلاح و قدرت نظامی است. در کتاب کارنامه این را دیدیدکه تصویری از عملیاتهای تروریستی در دنیا سالانه منتشر میشود. کشوری که دور تا دور مرزهایش را پایگاههای نظامی تشکیل دادند. پر از عملیاتهای تروریستی است برای ناامن کردن ایران و میدانید که چقدر نسبت به اطرافیانش وضعیت ما بسیار بسیار متفاوت است.
«موفقیت ها و ضعف ها با هم»: آخرین نکتهای که در فرمول تمام هست بیان موفقیتها و ضعفها با هم است. نگذارید که ضعفها و آسیبها را آنها بگویند؛ حضرت آقا میفرمایند ما آسیب داریم اما بنبست نداریم. دشمن آسیب را روایت میکند با دو هدف هدف اول همین سیاه نمایی است از کوچکترین ضعف و آسیب در کشور نمیگذرد سعی میکند سریع بیاد ضریب بدهد و آن را چند برابر کند. حتی نقطه قوت شما را هم به ضعف تبدیل میکند. من گفتم که یک راهبردی هست که همیشه مسئله آن ضعف جمهوری اسلامی است یعنی چه؟ یک استاد یک مثال خیلی خوبی زد فرض کنید یک نفر میرود در طلا فروشی و میخواهد یک جنسی را رد و بدل کند، یک شمش طلا را میگذاریم روی میز و میگوید آقا من این شمش طلا را میخواهم بدهم در ازای آن یک چیزی به من بده، فرض کنید که طلا فروش بگوید که آقا این شمش طلا هیچ، بیا در مورد یک چیز دیگرای با هم صحبت کنیم! میگوید هیچی . چیست این شمش طلا؟ این خیلی ارزشمنداست. بحثها در مورد جمهوری اسلامی هم این شکلی است. ما میخواهیم وارد شویم و میگوییم ما قدرت نظامی بالایی داریم، می گوید که خب امنیت نظامی که هیچ، بیاین بخش بعدی را صحبت کنیم؛ میگوییم در سلامت فلان رتبه را دارد، میگوید اینها که هیچی نیست، اصلاً در بحثهای آموزش و سوادآموزی علم و فناوری را اخیراً میگویند علم و فناوری که الکی! بابا اقتصاد را صحبت میکنید اما این معیشت مردم است و… می گوید نه . چرا ارزش پول ملی اینجوری است؟ یعنی هرجوری شما بروید جلو مسئله ضعف جمهوری اسلامی خواهد شد و او سریع یک چیز دیگر را میگوید،جایی می آید انکار میکند. این مراحلی دارد یعنی اول تا میتواند ضعف را نشان می دهد اینقدر بارز باشد، که نتواند این کار را انجام بدهد می آید کم کم انکار میکند و بعد تحقیر میکند، یک جا سخره میکند، اینها کارهایی هستند که در رسانهها انجام میشود، یک بحث دیگر هم هست اینکه چرا دارم بحث آسیبها را روایت میکنند یکی سیاه نمایی؟ این را حضرت آقا در جریان بحث تحریف مطرح فرمودند: هدف دشمن از وارونه نشان دادن واقعیتها این است که می آید آسیب را روایت میکند که علت آسیب را آنگونه که دلش میخواهد بیان کند، اگر شما نگویید که ما 10 تا عرصه داریم و در 8 تای آنها وضعیتمان خوب است . در مورد اقتصاد من در کتاب کارنامه آوردم؛ در بحث معیشت و اقتصاد قطعاً وضعیت ما از دوره پهلوی بهتر است در شاخص سوء تغذیه، مصرف پروتئین در مصرف میوه چیزهایی که کاملا به سفره مردم مربوط میشود . اما در 10 سال اخیر وضعیت ما در شاخصها خیلی خوب نبوده است این را شما باید بگویید خیلی جاها نسبت به قبل بهتریم ولی ما در این زمینه آسیب داریم اینقدری که در نظامی در سلامت در علم و فناوری در آموزش جلو آمدیم، در اقتصاد جلو نیامدیم این را چه کسی باید بگوید. شما باید این را بگویید این را دقت کنید اگر شما این را بگویید بعد میروید سراغ علتها میگوید یک مدلی در بخشهای دیگر بوده که حالا این هم باز یک بحث مفصلی است، که برکات جمهوری اسلامی ایران استفاده از ظرفیتهاش بوده و ظرفیتهای مختلفی که در کشور است هر جایی ما از ظرفیتهای کشور استفاده کردیم آنجا گرهها حل شده در بخشهایی هم هست که سالهاست آقا میفرماید اقتصاد را مردمی کنید من تاکید دارم روی اقتصاد مردمی که یکی از مهمترین بندهای اقتصاد مقاومتی است .هر جایی هم انجام ندادیم خب ضعف داریم اما نکته مهم این است که مخاطب شما این حس را داشته باشد که میتوانیم آن را حل کنیم، میفرمایند نکته راهبردی در حل مشکلات این است که دشمن حسی را که میخواهد ایجاد کند، حس بنبست است. میآید میگوید که شما نمیتوانید ،که این بحث را ما در بحث استعمار گفتیم که مهمترین ابزار استعمار در طول تاریخ خود تحقیری بوده است، یعنی روایتی میکند ضد هویت ملی؛ شما اصلاً نمیتوانید کاری را انجام دهید اقتصاد را هم که نمیتوانید درست کنید، باید مدیر خارجی این راهش است، اگه میخواهید پیشرفت کنید راهش این است که باید دنبال رو ما باشید. این را دائم میگویند. یک روز یک خبرنگاری ، یک روز با نویسنده امروز با فیلم و سریال و مثالهای متعددی که زدیم کار اصلیش این است.
چهارمین بخش فرمول الگوی تمام موفقیتها و ضعفها را با هم روایت کنید اما توجه کنید که دشمن نباید از روایت ضعف شما سوء استفاده کند، جوری بگویید که نتوانند از آن سو استفاده کنند و این جور گفتن در صورتی که آن را در کنار نقاط قوت بیان کنید، در سال 97 یک جمعی بلند شد یک نفر گفت آقا من در بحث تخصصی خودم 10 تا نقطه میگویم که یکی از از آنها منفی است، چیکار کنم؟ آقا فرمودند زمانه زمانه جنگ روایتهاست و آن یک نکته را باید جوری بگویید که دشمن سوء استفاده نکند. ولی گفتنش حتما ضرورت دارد . مثلاً در حوزه سلامت ما در کتاب کارنامه آوردیم که در مقوله نوزادان، در امید به زندگی، در مرگ مادران باردار و… همه اینها جمهوری اسلامی ایران در نرخ رشد با همان نگاهی که عرض کردم در نظام جهانی از دوره پهلوی تا الان خیلی پیشرفت کرده است. اما ما در تعداد تختهای بیمارستان نسبت به جمعیت و تعداد پزشک نسبت به جمعیت کمبود داریم. این را شما باید بگویید در کنار این همه تحریمها و ترورهای مختلف توانستیم این کارها را موفقیتها را به دست بیاریم. آن هم با این جهش جهانی و در فاصله کم مثلاً دربرخی از بخشها در سلولهای بنیادی خود موسسه آزمایشات بالینی که در آمریکاست. قدرت دوم سلولهای بنیادی در دنیاست و اعلام میکند که ایرانیها از سال 2003 شروع کردند این را به عنوان تعجب می آورد و تاکید میکند کی شروع کردید که آمدید در رتبه دوم جهان در زمان کوتاه با استفاده از مدل مردم پایه و ظرفیتها با وجود همه مشکلات وقتی تا اینجا آمدید، قطعاً ضعفها را هم میتوانید برطرف کنید .
ما باید برویم به سمت تولید شاخصهای بومی یه کاری ما داریم انجام میدیم انشالله تا چند ماه دیگر به نتیجه برسه مثلاً شاخصهایی که ما داریم کار میکنیم یکی شاخص ضد زن است. خانواده کدام کشورها ضد زنترین کشورهای دنیا هستند و یا ضد خانواده شاخص اسارت زنان، عنوان و معنایش را ما میگوییم اما از کجا آن امار را به دست میآوریم؟ میگوییم ضد خانواده یعنی چی؟ یعنی کشوری که کمترین ثبات خانوادگی را دارد. آمارشان را هم از خودشان میگیریم، یعنی کشوری که بیشترین طلاقها در آن رخ میدهد. چه کسی آمار آن را میدهد خودشان میدهند یعنی کشوری که بیشترین ظلم و جنایت علیه زنان در آن صورت میگیرد چه کسی آمار آن را میدهد؟ خودشان یعنی شاخص را ما معناسازی میکنیم. اما آمارم را از کجا آوردیم خودشان دادند. ما باید وارد معناسازی بشویم یعنی کلماتی باید استفاده کنیم که دنبال یک معنای جدید در عالم ایجاد شود وگرنه آن شاخص بومی که با این معنا گفتند فقط برای سیاستگذارهای داخلی به کار میآید. در مواجهه و جدل نمیتوانیم بیایم و به شاخص خودمان ارجاع دهیم ولی وقتی میخواهیم جلو برویم حتماً باید شاخص بومی خودمان بگوید که هایمان کجاست و ضعفهایمان کجاست. که ما الان شاخص داریم که ولیفقیه هست و اعلام میکند که اینجا نقطه قوت و اینجا هم نقطه ضعف شماست. ما قهرمان پیشرفت مان و امام پیشرفت من حضرت آقاست و هم ایشان اعلام میکنند که اینجا قوت شما و اینجا هم ضعف شماست و آن را میپذیریم و ضعفمان را برطرف میکنیم.









